دست زدن
صبح بخیر عزیزم
امروز صبح خواب بودی و بغلت کردم که ببرمت پایین خونه مامانی
تا دم درشون هم خواب بودی هاااااا اما تا زنگ درو زدم بیدار شدی و با کلی گریه ازم جدا شدی منو ببخش باشه؟
اما دیروز
واااااااااااااای باورم نمی شد
دست می زدی
اون انگشتای کپل کوچولوتو باز می کردی و محکم بهم می زدی آفرین هر روز یه کار جدید می کنی خیلی بهت افتخار می کنم
نمی دونم اینو نوشتم یا نه؟ از من یاد گرفتی تا بهت می گم نه اون کارو نکن تو هم مثل من دستت رو تکون می دی می گی:" نه نه نه نه نه "
آخه تو کی هستی که این همه منو دیوونه کردی می خوام بخورمت مورچه گلی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی