محمد بردیامحمد بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

بردیای مامان

شعرهای کودکانه تو

1392/7/20 11:57
نویسنده : مامان
1,697 بازدید
اشتراک گذاری

عشق بی همتای من

تمام هستی و قدرتم

افتخارم

جدیدا یه عالمه شعر یاد گرفتی

یه دونه هست که از مامانی یاد پرفتی و مال دهه ٢٠ هست:

جمجمک برگ خزون ... مادرم زینب خاتون.....گیس داره قد کمون....از کمند بلند تره .....از سپند مشکی تره..... واجستم -واجستم ....تو حوض نقره جستم......نقره قلمدونم شد....حاج علی به قربونم شد

خیلی خوشگل می خونی

دوتای دیگه که خودم یادت دادم:

  ای زنبور طلایی.نیش می زنی بلایی......پاشو پاشو بهاره......عسل بساز دوباره......کندو داری تو صحرا.....پر می زنی به هر جا

و

دم خونمون کثیفه.....همسایمون مریضه.....پاشو پاشو دکتر بیار.....بنده خودم دکترم .....آب انارش می دم.....سه پرتقالش می دم

البته می گی :

بنده خودم دتکُرم !!!

عاااااااااااشقتم شیرین زبونم  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نیلوفر
17 آبان 92 22:30
چه وب خوبی ولی کاشکی عکس روهم می زدید به منم سربزنید