محمد بردیامحمد بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

بردیای مامان

چهارشنبه سوری

1389/12/25 11:16
نویسنده : مامان
364 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیشب چهارشنبه سوری بود و پوریا اجازه نمی داد برم بیرون!

منم یواشکی زنگ زدم به پدرشوهر عزیزم و اونم یک آتیش کوچولو برام تو حیاط درست کرد

بردیا جونم! یک بار واسه خودم از رو آتیش پریدم یکبار از طرف تو

البته بابا پوریا هم بعدا پرید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله بهاره
26 اسفند 89 0:02
سلام بردیا جون خاله. چطوری عسلم. امروز با مامانی اومدی خونمون. آخه تو چقد خوش قدمی عزیز دلم. حیف که بعضی ها مفهومشو نمیفهمن. میدونم الان خداوند در گلت (خاکت) دمیده. و حالا تو یک غنچه ای که منتظر کامل شدنی. ولی خب قبل از این دوران ، وقتی همه ما ذره هایی از هم بودیم و خداوند پرسید: ا لست بربکم؟ تو هم پاسخ آری دادی. و همون موقع بود که همه ما سرنوشت غربت خودمون رو فهمیدیم. و میدونم اگه خداوند تلاش میکنه تا تو رو همون طوری که خودت و او خواستین وارد این دنیا کنه،به خاطر اینه که از بار غربتت کم بکنه ولی حیف که شاید من و بقیه اینو نمیفهمیم. تو خوب برای فهموندن بعضی مفاهیم تلاش کردی، شاید همه چیز درست بشه عزیز دلم. با دل کوچولوت به خاطر ذهن ناقص ما غصه نخور. آخه خاله دلش می شکنه وقتی تو رو نا امید ببینه. شاید قضیه درست بشه. هنوز تا به دنیا اومدن تو 4 ماه مونده. به امید دیدارت خاله جون
مامان غزل
27 اسفند 89 9:18
مامان بردیا اینقدر شیطونی نکن واست خوب نیست .بووووس
هما
28 خرداد 90 11:20
سلام مامانی نازم انشااله که همیشه خوش باشی با بچه نازت وب جالبی داری بچه من دو سالشه تموم خاطرات یادم اومد ولی من خیلی دوران حاملگی بدی داشتم با توجه به خیانت شوهرم ولی حالا از خونه بیرونش کردم و یکمی به آرامش رسیدم