بغل خوشمزه
عشق من
دیشب خیلی به من حال دادی مرررررررررررررررررسی
می خواستم بخوابونمت واسه همین با هم روی تخت دراز کشیده بودیم ولی تو هی دست می نداختی دور گردنم و تا می خواستم بلند بشم منو محکم می گرفتی و دوباره بغلم می کردی و منم نازت می کردم:" عشق من کیه؟ عزیز من کیه؟.."آخه تو جدیدا هر وقت می پرسیم جواب می دی:" من من" البته بیشتر به بابا جواب می دی خلاصه داشتم عشق می کردم خیلی بغلت خوشمزه اس مامانی واقعا دارم می گم آدم دلش می خواد تا ابد توی بغل مهربونت بمونه و اون لحظه ابدی بشه خیلی عاشقتم جوجو
تا اینکه
یک دفعه بابا اومد توی اتاق و ما رو دید و کلی حسودیش شد واسه همین خودشو پرت کرد روی تخت و دستتو انداخت دور گردنش اما تو هی با مشت می زدی توی صورتش و بازی می کردی غافل از اینکه دلش داشت می شکست
بابای بیچاره
.
.
.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی